«من شنیده ام که آقای هاشمی با افراد دیگری در لندن هم صحبت کرده اند و این صحبت ها ضبط شده است و ظاهرا چیزهای مشابهی هم گفته اند. اما برخی افرادی که در این فایل ها از آن ها نام برده شده، روزنامه نگارهایی هستند که با مهدی هاشمی رابطه کاری مستقیم دارند. یکی از آن ها مشاور آقای هاشمی است و آقای هاشمی در حدی به او اعتماد دارد که حتی به پدرش اطمینان ندارد؛ هر چه را او بگوید انجام می دهد و روزنامه نگار دیگری هست که آقای هاشمی مطالب خود را به او می گوید و او این یادداشت ها و مسائل مختلف را با نام خودش می نویسد.»
سر دبیر خودنویس در پاسخ به این سوال مجری صدای آمریکا که «شما، مهدی هاشمی را از کجا می شناختید که این قدر به شما اعتماد داشت و این طور با شما صحبت می کند؟» گفت: «من از سال 2001 که به عنوان مشاور به کمیته فرهنگ سازی سازمان بهینه سازی سوخت رفتم با آقای هاشمی آشنا شدم و این نکته ای است که ایشان در شهادت نامه و راستی آزمایی خود در انگلستان آن را انکار می کند و می گوید نمی دانستم ایشان [نیک آهنگ] در آن جا [سازمان بهینه سازی] چه کار می کند ولی ما آنجا جلسات مداومی داشتیم که این جلسات بیشتر در حوزه بهینه سازی مصرف سوخت و تبلیغات و اطلاع رسانی بود، به عنوان مثال از من می خواستند مجله ای برای آن ها منتشر کنم که من این کار را نکردم.»
وی به پروژه دختر عموی مهدی هاشمی در سازمان بهینه سازی اشاره کرده و می افزاید: «از جمله کارهای من به عنوان یک مشاور در سازمان بهینه سازی، کار روی پروژه ای بود که به دختر عموی ایشان تعلق داشت؛ کتابی را آورده بودند که 150 میلیون تومان بابت آن پول بگیرند، اما من وقتی محاسبه کردم، دیدم که ارزش آن 30 میلیون تومان بیشتر نیست و مخالفت کردم.»
در ادامه مجری برنامه در مورد "ارتباط نیک آهنگ و مهدی در خارج از کشور" سوال می کند و آقای کوثر پاسخ می دهد: «وقتی که مهدی هاشمی از ایران خارج شده بود، یکی از دوستان خبرنگار، شماره تلفن دوبی و انگلستان ایشان را به من داد و من با ایشان تماس گرفتم که از آن به بعد تماس های متقابل ما ادامه داشت.»
میهمان صدای آمریکا در پاسخ به این سوال که "آیا مهدی هاشمی یک منبع خبری برای شما بوده است؟" تصریح کرد: «در آن زمان، یکی از چیزهایی که برای من مهم بود گرفتن تایید راجع به اخباری بود که به راحتی قابل تایید نبودند و اگر اتفاقی در ایران می افتاد ایشان به دلیل نفوذ زیادی که داشتند، می توانستند بپرسند. اما در یک مقطع قضیه عوض شد و ایشان سعی داشتند به خاطر ارتباطی که با هم داشتیم، از من برای ارتباط گرفتن کمک بخواهند و حتی از من خواستند یک سایت بسیار بزرگ را برای ایشان خریداری کنم که من گفتم این کار از دست من بر نمی آید و شما با صاحب این سایت که در کالیفرنیاست تماس بگیرید و شماره ایشان را هم به صاحب آن سایت دادم که در صورت تمایل تماس بگیرند.»
نظرات شما عزیزان:
|